یکی از مشهورترین و شناخته شدهترین مدلهای سیستم ارزیابی عملکرد مدل «کارت امتیازدهی متوازن[1]» است که توسط «کاپلان و نورتن[2]» در سال 1992 ایجاد و سپس گسترش و بهبود یافته است. این مدل پیشنهاد میکند که به منظور ارزیابی عملکرد هر سازمانی بایستی از یک سری شاخصهای متوازن استفاده کرد تا از این طریق مدیران عالی بتوانند یک نگاه کلی از چهار جنبه مهم سازمانی داشته باشند. این جنبههای مختلف، پاسخگویی به چهار سؤال اساسی زیر را امکانپذیر میسازد.
1- نگاهها به سهامداران چگونه است؟ (جنبه مالی[3])
2 – در چه زمینههایی بایستی خوب عمل کنیم؟ (جنبه داخلی کسب و کار[4])
3 – نگاه مشتریان به ما چگونه است؟ (جنبه مشتریان[5])
4 – چگونه میتوانیم به بهبود و خلق ارزش ادامه دهیم؟ (جنبه یادگیری ونوآوری[6]) (میخایلوف و دیگران، 2014)[7].
چشمانداز و استراتژی (میخایلوف و دیگران، 2014)
کارت امتیازدهی متوازن شاخصهای مالی را که نشاندهنده نتایج فعالیتهای گذشته است در بر میگیرد و علاوه برآن با در نظر گرفتن شاخصهای غیرمالی که به عنوان پیشنیازها و محرک عملکرد مالی آینده هستند آنها را کامل میکند. «کاپلان و نورتن» معتقدند که با کسب اطلاع از این چهار جنبه، مشکل افزایش و انباشت اطلاعات از طریق محدودکردن شاخصهای مورد استفاده از بین میرود. همچنین مدیران مجبور خواهند شد تا تنها بر روی تعداد محدودی از شاخصهای حیاتی و بحرانی تمرکز داشته باشند. به علاوه استفاده از چندین جنبه مختلف عملکرد، از بهینهسازی بخشی جلوگیری میکند (میخایلوف و دیگران، 2014).
کارت امتیازی متوازن یک ابزار مدیریتی برای اجرای استراتژی است؛ گزارش ساختاربندیشده و نیمه استانداردی که به مدیران اجازه میدهد بتوانند به راحتی بر روند اجرای فعالیتها توسط کارمندان نظارت داشته باشند و نتایج این فعالیتها را بررسی و کنترل کنند. ویژگی اصلی کارت امتیازی متوازن در اختیار گذاردن بستری مناسب برای شناخت قوانین و روابط علت و معلولی حاکم بر دنیای کسب و کار و همچنین استخراج برنامههای عملیاتی برای اجرایی کردن استراتژی سازمان است (میخایلوف و دیگران، 2014).
[1]– Balance Score Card (BSC)
[2]– Kaplan And Norton
[3]– financial perspective
[4]– internal perspective
[5]– customer perspective
[6]– learning and growth perspective
[7]– Mikhaylov, F.; Kolesnikova, J. & Salyakhov, E. (2014). Current tendencies of the development of service of human resources management, Procedia – Social and Behavioral Sciences 150, pp: 330 – 335.